مسیحیت جزیرة العربمجاورت و رفت و آمدهای مکرر تجاری به کشورهای مختلف از یک سو و پناهجویی دیندارانی که از ستم میگریختند و این سرزمین را ماوای خویش قرار میدادند از سوی دیگر، موجب شد که در کنار بتپرستی که بزرگترین دین شبه جزیره به حساب میآمد، ادیانی چون یهودیت، مسیحیت و ثنویت و دهریه نیز به سرزمین عرب راه یابند. این ادیان اگرچه رونق چندانی نداشتند؛ اما از عوامل تاثیرگذار فرهنگی و اجتماعی جامعه عربی به شمار میآمدند. اکنون به موقعیت مسیحیان جزیرة العرب خواهیم پرداخت. ۱ - مسیحیت در جزیرةالعرباز آنجا که برای نصاری به مانند یهودیان، مهاجرتی به حجاز و یمن رخ نداده، تعیین زمان دقیق ورود نصرانیت به جزیرةالعرب از ابهام بیشتری نسبت به یهودیت برخوردار است. از زمانی که "کنستانتین" در سال ۳۱۲م. به آیین مسیحیت در آمد، رفته رفته این دین، بلاد رومیان را در بر گرفت تا اینکه در سال ۳۱۸م. به عنوان دین رسمی دولت روم شناخته شد؛ [۱]
بی ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علیاصغر حکمت، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۴۵، چاپ هفتم، ص۶۳۳.
از آن پس سیاست دولت بیزانس بر نشر آیین نصرانیت بین اتباع خود و ارسال مبشرین مسیحی به خارج از محدوده قدرت خود قرار گرفت؛ اما نه به خاطر تقرب به خدا، بلکه از آنرو که مردم به سلطنتشان تمکین کرده، قلباً خاضع دولت روم گردند. [۲]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة بغداد، چاپ اول، ج۲، ص۵۹۰.
این امر رقابتهای شدید دینی میان دولت فارس و بیزانس را در پی داشت.از جمله سرزمینهایی که قیاصره روم در اندیشه نفوذ در آن بودند، یمن بود. از اینرو مبشران مسیحی در قالب کاروانهای تجاری و غیر تجاری به این دیار سفر میکردند و به تبلیغ آیین خود میپرداختند. [۳]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة بغداد، چاپ اول، ج۲، ص۶۱۵.
حتی تجار مسیحی هم فرصت را غنیمت شمرده، جهت به دست آوردن منفعت معنوی، علاوه بر سود مادی به تبلیغ آیین خود میپرداختند. [۴]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة بغداد، چاپ اول، ج۲، ص۶۲۱
از سوی دیگر راهبانی نیز در سرتاسر بلاد عرب به سر میبردند که از لذائذ دنیا دست شسته و با اعراب به مدارا زندگی میکردند. با آنها در خیمههاشان به سر میبردند و از اینرو به «اساقفه خیام» معروف بودند. [۵]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة بغداد، چاپ اول، ج۲، ص۵۸۸.
نفوذ مسیحیت در بلاد شام و عراق و نیز حبشه، به گسترش این دین در جزیرةالعرب سرعت بخشید. وجود قافلههای تجاری بریّه و بحریه در این مناطق که دائماً بین این مناطق در حرکت بودند، روند مسیحیگری در عربستان را شدت میبخشید. [۶]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة بغداد، چاپ اول، ج۲، ص۶۰۰.
۲ - مسیحیان یمنانتشار مسیحیت در یمن را اوایل قرن چهارم میلادی بیان کردهاند و «نجران» نیز به عنوان مهمترین موطن این دین در بلاد عرب، به شمار میآمد. [۷]
حمیری، ابوالربیع، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسولالله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و الثلالثه الخلفاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ج۱، ص۷۱.
نجران منطقهای بود، کوهستانی در یمن که از توابع عدن و حضرموت به شمار میآمد. این منطقه در ده منزلی صنعا قرار داشته و از آنجا تا مکه بیست روز راه فاصله بود. [۸]
حافظ ابرو، جغرافیای حافظ ابرو، تحقیق صادق سجادی، تهران، انتشارات بنیان، چاپ اول، ۱۳۷۵، ص۲۲۶.
رواج این دین در نجران را به یکی از پیروان این دین به نام "فیمیون" منسوب کردهاند. [۹]
حافظ ابرو، جغرافیای حافظ ابرو، تحقیق صادق سجادی، تهران، انتشارات بنیان، چاپ اول، ۱۳۷۵، ص۲۲۶.
او مردی پارسا و کوشا و زاهد از بلاد شام بود که طی سفری تبلیغی توسط راهزنان ربوده و به اهالی بتپرست نجران فروخته شد. [۱۲]
بلعمی، تاریخنامه طبری، تحقیق محمد روشن، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۸، ج۲، ص۲۵۰.
[۱۳]
حمیری، ابوالربیع، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسولالله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و الثلالثه الخلفاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ج۱، ص۷۲.
با تلاشهای او و سپس "عبدالله بن تامر" آیین مسیحیت در نجران پا گرفت و رشد کرد. تا اینکه خبر آن به "ذونواس" حاکم حمیری یمن رسید. او به تحریک یهودیان بر نجرانیان سخت گرفت و تعداد زیادی از آنان را که تا بیست هزار نفر نیز بر شمردهاند، در آتش سوزاند. این امر خشم مسیحیان را در پی داشت تا اینکه با اعزام سپاه بزرگی از حبشه به یمن، انتقام سختی از آنان گرفتند.حضور بیست ساله حبشیان در یمن، موجب تقویت آیین مسیحیت در یمن شد. از اینرو بسیاری از مردم به مسیحیت گرویدند. [۱۵]
عربی، حسین علی، تاریخ تحقیقی اسلام، قم، مؤسسه امام خمینی، ۱۳۸۳، چاپ چهارم، ج۱، ص۱۱۵.
در این زمان کنیسههای مجلل بسیاری در یمن بنا گردید که کنیسه بسیار با شکوه نجران از مشهورترین آنها بود. [۱۶]
عربی، حسین علی، تاریخ تحقیقی اسلام، قم، مؤسسه امام خمینی، ۱۳۸۳، چاپ چهارم، ج۱، ص۱۱۵.
کنیسههای «قلیس» در صنعا [۱۷]
کلبی، ابن هشام، الاصنام، تحقیق احمد زکی پاشا، قاهره، افست تهران، نشر نو، ۱۳۶۴، چاپ دوم، ص۱۴۲.
و نیز کنیسههای «مارب» و «ظفار» [۱۸]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة بغداد، چاپ اول، ج۲، ص۶۱۹.
از دیگر کنیسههای مشهور یمن به حساب میآمدند.در این زمان، نصرانیت در قبایل «ربیعه» و «غسان» و بعضی از مردم «قضاعه» رواج یافت و به نقل "یعقوبی" بسیاری از بزرگان عرب نصرانی شدند. «قبیله طی» نیز از جمله قبایلی بود که مسیحیت در آن راه یافته بود و "عدی بن حاتم طایی" از چهرههای بارز این دین در عربستان شمرده میشد. «مذحج» و «بهراء» و «سلیح» و «تنوخ» و «لخم» نیز از دیگر قبایل یمنی بودند که به آیین نصرانی گردن نهادند. ۳ - مسیحیان حجازمسیحیان منطقه حجاز را عمدتاً افراد غریبی تشکیل میدادند که در قالب اشتغال و تجارت و رقیّت، در منطقه حضور داشتند. به علاوه اینکه حضور مبلغان مسیحی در سرتاسر حجاز را نیز باید به جمع مسیحیان منطقه اضافه کرد. [۲۲]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة بغداد، چاپ اول، ج۲، ص۶۰۳.
از آن جایی که مورخین از مقابله مسیحیان حجاز با مسلمانان، همچنان که درباره یهود نقل کردند، چیزی ذکر نکردهاند، این امر هم دلیل بر عدم قوت نصرانیت در منطقه حجاز میتواند، باشد.علاوه بر وجود بردگان سیاه و سفید غالباً مسیحی، در مکه و یثرب، عدهای از مردم مکه نیز به آیین نصرانیت در آمده بودند که از جمله آنها "عتبة بن ابیلهب" و "عثمان بن حویرث" و گورقة بن نوفل" بودند. از دیگر مواضع مسیحیان در حجاز، ایله و وادیالقربی و تیماء و تبوک بودند که از منزلگاههای یهود به شمار میآمدند، با این حال تعدادی مسیحی در کنار یهودیان، زندگی میکردند. [۲۴]
کلبی، ابن هشام، الاصنام، تحقیق احمد زکی پاشا، قاهره، افست تهران، نشر نو، ۱۳۶۴، چاپ دوم، ج۲، ص۹۷۴.
[۲۵]
طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، چاپ پنجم، ۱۳۷۵، ج۴، ص۴۷۵.
[۲۶]
مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، تحقیق محمد عبدالحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۹م.، ج۴، ص۱۸۴.
در طائف نیز به مانند، دیگر نقاط حجاز تعداد معدودی مسیحی به سر میبردند. آنان در انجام فرائض دینی آزاد بوده و بزرگان قوم بر آنان سخت نمیگرفتند. [۲۷]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة بغداد، چاپ اول، ج۲، ص۶۰۷.
از جمله این افراد "عداس" بود. [۲۸]
ابن حجر، الاصابه، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۵، ج۴، ص۳۸۵.
۴ - مسیحیان شرق جزیرةالعربدر شرق عربستان نیز، نصرانیت از طریق شمال، به خصوص عراق، در عمان و بحرین راه یافته بود. علاوه بر آن، رومیانی هم از طریق دریا به آنجا رفته، در مناطقی چون بحرین ساکن شدند. [۳۰]
السیوعی، لوییس شیخو، النصرانیه و آدابها بین العرب الجاهلیه، بیروت، دارالمشرق، چاپ دوم، ۱۹۸۹، ص۷۰.
در قطر و هجر و بعضی از جزایر خلیج فارس نیز مسیحیانی میزیستند که غالباً مذهبشان را از نصاری حیره گرفته بودند. [۳۱]
مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، تحقیق محمد عبدالحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۹م.، ج۴، ص۱۸۴.
[۳۲]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة بغداد، چاپ اول، ج۲، ص۶۲۱.
۵ - مذاهب نصرانیاز مذاهب نصرانیهای که به عربستان راه یافت، میتوان به « مذهب نسطوری» و «مذهب یعقوبی» اشاره کرد: یعقوبیه، به "یعقوب البرادعی" متوفای سال ۵۷۸م. منسوبند. آنها قائل به طبیعت واحد برای حضرت مسیح (علیهالسّلام) بودند [۳۳]
بی ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علیاصغر حکمت، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۴۵، چاپ هفتم، ص۶۳۷.
و به «منوفیزیستها» معروف بودند. [۳۴]
بی ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علیاصغر حکمت، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۴۵، چاپ هفتم، ص۶۳۷.
مرکز این مذهب عراق بوده و از آنجا در منطقه بادیه و شرق جزیرةالعرب منتشر شد. [۳۵]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة بغداد، چاپ اول، ج۲، ص۶۳۰.
نسطوریه نیز منسوب به "نسطوریوس"، متوفای سال ۴۵۰م. بودند. آنان قائل به دو طبیعته بودن حضرت مسیح (علیهالسّلام)، طبیعتی انسانی و طبیعتی الهی بودند. [۳۶]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، بیروت، دارالعلم للملایین و مکتبة النهضة بغداد، چاپ اول، ج۲، ص۶۲۷.
[۳۷]
بی ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علیاصغر حکمت، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۴۵، چاپ هفتم، ص۶۳۶.
این مذهب ابتدا در «حیره» راه یافت و از آنجا به واسطه قافلههای تجاری و مبلغین مسیحی که دائم بین حیره و یمن در حرکت بودند، به یمامه و بعد به نجران و یمن راه یافت و سپس از طریق عراق و یمن به قطر و بحرین و عمان و دیگر نواحی شبه جزیره راه یافت. نسطوریان تا ظهور اسلام در یمن پا برجا بودند. [۳۸]
بی ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علیاصغر حکمت، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۴۵، چاپ هفتم، ص۶۳۰.
۶ - مسیحیان در عصر ظهور پیامبردر زمان ظهور پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نجران مرکز مسیحیان در بلاد عرب به شمار میآمد و دارای نظام سیاسی و اداری خاصی بود. مقاماتی چون «اسقف» که امام و رئیس مدارس آنها به حساب میآمد، [۴۱]
کلبی، ابن هشام، الاصنام، تحقیق احمد زکی پاشا، قاهره، افست تهران، نشر نو، ۱۳۶۴، چاپ دوم، ج۲، ص۳۸۰.
«العاقب» هم امیر قوم و صاحب رای شان بود [۴۳]
ابن حجر، الاصابه، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۵، ج۵، ص ۴۳۷.
و بدون نظر او حکمی صادر نمیشد. «السید» نیز رئیس اجتماعاتشان بود. [۴۴]
ذهبی، شمسالدین محمد، تاریخ اسلام، تحقیق عمر عبدالسلام، تدمری، بیروت، داراکتب العربی، چاپ دوم، ۱۹۹۳، ج۲، ص۶۹۵.
مسیحیان جزیرهالعرب به جهت مواضع ملایمتری که نسبت به حضرت اتخاذ مینمودهاند، مورد تمجید خداوند در قرآن قرار گرفته و بعنوان نزدیکترین دوستان مسلمانان معرفی شدهاند. میتوان جریان مباهله را جدیترین رودرویی مسیحیان و مسلمانان دانست که در پی انصراف مسیحیان از مباهله از سوی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ملزم به پرداخت جزیه شدند. [۴۶]
مجمل التواریخ، تحقیق ملک الشعرای بهار، تهران، کلاله خاور، ج۷، ص۳۵۹.
۷ - پانویس
۸ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «مسیحیت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۸/۱۵. ردههای این صفحه : ادیان عصر جاهلیت | ادیان و مذاهب | تاریخ اسلام | تاریخ عرب | عصر جاهلیت | مسیحیت | مقالات پژوهه
|